سالیان سال است که مسئولان و مدیران شهری علاقمند به ارائه یک الگوی واحد برای شهرسازی اسلامی ایرانی هستند که علیرغم وجود این تمایل تا کنون توفیقاتی در این زمینه حاصل نشده است.
اما این سوال مطرح است که شهرسازی اسلامی چه معنایی در خود دارد و چگونه ارزش گذاری میشود؟ آیا با زدن چند قوس یا نمای آجر و یا ساخت چند بنا به ظاهر اسلامی ایرانی، این هدف محقق میشود؟ آیا با برگزاری سمینارها و همایشهای تکراری با عناوین دهن پر کن که فقط به تاریخچه و ضرورت این امرمی پردازد به شهرسازی اسلامی رسیدهایم؟
به نظر میرسد علیرغم چندین دهه گفتگو در این زمینه، هنوز متولی جدی با هدف اجرایی کردن این خواسته در کشور وجود ندارد، هر چند که به طور قانونی وزارت مسکن و شهرسازی سابق و یا راه و شهرسازی فعلی باید به این امر بپردازد، اما شاید بهترین جایگاه از نظر اجتماعی و به صورت خودجوش با هدف کاربردی و اجرایی کردن این ایده نظام مهندسی ساختمان کشور باشد که البته در اهداف قانون نظام مهندسی نیز به این مهم اشاره شده است. مهندس امیر خسرو خودکار، کارشناس ارشد شهرسازی، عضو سازمان نظام مهندسی ساختمان استان قم و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار مهر، برخی از مسائل موجود در این زمینه را مورد توجه قرار داد.
مهر: چه تعریفی میتوان از شهر سازی اسلامی بیان کرد؟
شهرسازی اسلامی تصوری حاصل از مجموعه اقدامات فیزیکی و کالبدی، ضوابط و مقررات و هنر، همراه با هویت است که با گذر از معابر و مشاهده فضای عمومی شهر به ما دست میدهد، و این حس و هویت با گذر در شهرهای غربی و یا ورود به یک بنای مذهبی در سایر ادیان بسیار متفاوت است که عواملی مثل راه، جهت، سیما، منظر، نما، المان و نشانههای خاص به رهگذر القاء میکند.
چگونه میتوان شهری بوجود آورد که هویت اسلامی را به نمایش بگذارد؟
قبل از پاسخ به این سوال باید به صورت کلی دیدگاههایی را که در این زمینه وجود دارد بررسی کنیم، طی چند نشستی که در سالهای 89 و 90 در این خصوص بین معماران و شهرسازان استان قم برگزار شد، چند نگرش خودنمایی کرد که این دیدگاهها در سمینار شهرسازی و معماری اسلامی تبریز بیشتر شکافته شد و آنها عبارت بودند از شهرسازی ارزش گرا، شهرسازی نوین با توجه به الگوهای غربی و اروپایی و شهرسازی که ادعا میشد تلفیقی است.
بعضیها شهرسازی ارزش گرا را مطرح میکنند که شامل عقل، دانایی، فرهنگ، شهر و تمدن و همچنین ارتباط محیط جغرافیایی با فرهنگ پایدار در شهراست و شهر سازی نوین با استفاده از الگوهای غربی نیز تکلیفش مشخص است که آخرین ایدهها را در دبی و کشورهای حاشیه خلیج فارس، و یا کشورهای اروپایی و آمریکایی میتوان دید.
اما از آنجایی که غربیها از مکتب و تئوری قوی و پایدار پیروی نمیکنند دیدگاه غربی نمیتواند کامل باشد، از طرفی دیدگاه اسلامی نیز تا کنون به طور مشخص مباحث شهرسازی را مانند ضوابط و مقررات اجرایی و بیان جزئیات ساخت و اجرا ارائه نکرده است، پس باید با استفاده از تئوری اسلامی در قالب چارچوبهای علم امروز، شهرسازی مدرن با مصالح جدید به شهرسازی اسلامی و ایرانی دست یابیم.
آیا این دیدگاه که بیان کردید به صورت یک اتفاق نظر است؟
شاید بهتر باشد این طور عنوان شود که در زمینه شهرسازی اسلامی، ایرانی دو دیدگاه وجود دارد، اول اینکه برخیها معتقدند شهرسازی اسلامی نداریم بلکه شهرسازی اقلیمی یا ایرانی داریم و دسته دوم هم اعتقاد دارند مبانی شهر سازی اسلامی را اختیار داریم، اما باید آنها را عملی و کالبدی کنیم.
صاحب نظران بخش اول توجه به شهروند و رفاه و آسایش آنها را همان شهرسازی اسلامی میدانند و عنوان میکنند اگر به اصل هر چیزی برسیم مثل گل که از نظر همه زیبا است دیگر اسلامی و غیر اسلامی ندارد و آن الگو مناسب برای بشر و زندگی اوست و انسان را به رفاه و آسایش میرساند که همان اهداف اسلام در زندگی شهری است بدیهی است که این دیدگاه زمانی که با اقلیم یک منطقه، انطباق داده شود و به فرهنگ آن منطقه نیز توجه کند مثل توجه به اقلیم ایرانی و مصالح بومی، آنگاه شهرسازی ایرانی میشود.
دیدگاه دوم به توجه اسلام به شهر و روح شهروندی میپردازد و معتقد است شهر مناسب شهری است که دارای هویت و انگیزهای برای زندگی و آسایش باشد تا شهروندان بر اساس اصول اسلامی رفتار کنند و نشانههای شهری برای شهروندان سراسر یاد خدا و تذکر، هدایت به سوی معبود و جهان واپسین باشد.
اما چیزی که مهم است و باید صاحب نظران دیدگاه اخیر به آن توجه کنند این است که در نهایت باید برای رسیدن به این خواسته به معیارهای کمی و ضوابط اجرایی دست یابیم، مثل اینکه شهر اسلامی مرکز و جهت دارد که یکی از این کارها پرورش و تدوین الگوی شهرساز اسلامی است تا به خلق شهرهای اسلامی منجر شود.
چه دستگاهی را باید متولی تدوین الگوی شهرسازی اسلامی بدانیم و کار از کجا شروع میشود؟
نظامهای مهندسی ساختمان به دلیل اجرایی بودن و داشتن اجتماعی از مهندسان با گرایشهای مختلف خصوصا نظام مهندسی استان قم به دلیل دسترسی به منابع غنی اسلامی و صاحب نظران در این زمینه بهترین محمل برای بررسی و دستیابی به مدلهای شهرسازی اسلامی و ایرانی است. طی چندین جلسه که کمیته علمی شهرسازی و معماری اسلامی ایرانی در نظام مهندسی ساختمان استان قم تشکیل شد، سعی در دستیابی به معیارهای کمی و خط و مشی و ضوابط شهرسازی برای ترسیم و ایجاد شهرسازی اسلامی و ایرانی در دستور کار قرار گرفت.
برای اینکار باید ضمن بررسی منابع اسلامی و استخراج مواردی که به شهر و شهروند اسلامی مرتبط است، آنها را جمع بندی و به صورت یک گزارش کامل، زمینه ساز تدوین ضوابط، معیارها و الگوهای شهرسازی اسلامی و ایرانی کنیم. در کنار آن تربیت شهرساز اسلامی در غالب دورههای تکمیلی که زمینه ساز عملی شدن این تفکر و رشد آن خواهد بود، موثر است زیرا تفکر اسلامی ایرانی یک شهرساز، به نوآوری در ساخت شهرهای اسلامی و ایرانی همگام با پیشرفت تکنولوژی، میانجامد.
اما تا زمانی که نتوانیم به تربیت شهرساز اسلامی بپردازیم تا آنها به صورت کلاسیک خود مروج این فرهنگ باشند، باید از شهرسازان علاقمند و دارای زمینه دعوت به عمل آورده و دانش آنها را با دورههای کوتاه مدت پودمانی و کارگاههای چند روزه ارتقاء داده تا آنها نیز با انتقال این دانش در بین سایر مهندسان، زمینه ساز ایجاد شهرهای اسلامی بوده و این انگیزه را زنده نگه دارند تا تربیت شدگان اصلی از راه برسند.
همچنین استمرار جلسات کمیتههای علمی شهرسازی و معماری اسلامی و ایرانی با حضور مفسران علوم حدیث و قرآنی و مهندسان علاقمند و مستعد و مطلع بسیار مهم است تا در این جلسات که البته باید مهندسانی با نگرشهای متفاوت حضور داشته باشند، هدف نهایی دستیابی به معیارها و ضوابط قابل اجرا و ارائه به سایر مهندسان شهرساز و معمار باشد.
پیشنهاد عملی شما برای دستیابی به شهری با معماری اسلامی ایرانی چیست؟
در مرحله اول زنده نگه داشتن این نیاز در جامعه امری ضروری است که در این زمینه رسانههای میتوانند نقش مهمی داشته باشند و در مرحله بعد تشکیل کارگروههای مطالعاتی و تعیین ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری اسلامی متشکل از شهرسازان، معماران علاقمند و با تجربه و نیز علمای علوم حدیث و تفسیر آشنا به علوم روز در زمینههای نوین، جهت تعیین خط و مشیهای کلی و جمع بندی و کاربردی کردن مطالعاتی که تا کنون در این زمینه انجام شده است به نحوی که قابل ارائه به طراحان باشد این کار خود به معنی قرار دادن سنگ بنای اولیه برای پژوهشکدهای تخصصی در این زمینه است تا بتوان در اقدامات بعدی به این حرکت استمرار بخشید و در نهایت به موازات فعالیت این کار گروه، پژوهشکده و دانشکده شهرسازی و معماری اسلامی ایجاد شود.
شما بهترین جایگاه را برای ایجاد مرکز و یا پژوهشگاه شهرسازی و معماری اسلامی کجا میدانید؟
قطعا شهر قم به دلیل دسترسی به منابع غنی اسلامی، نزدیکی به تهران و اساتید برجسته، بهرهمندی از مفسران بزرگ علوم قرآنی و احادیث و نهج البلاغه و نیز مهندسان متعهد و علاقمند به ایفای نقش در این زمینه، میتواند مکان مناسبی برای این پژوهشکده باشد.